English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1155 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turnstile U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
giants stride U تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
boutonniere U گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
drawbar pull U فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
disposable U چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود
spinnaker pole U تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
quick fire U تیری که با حداکثرسرعت روی هدفهای متحرک اجرا میشود
wind beam U تیری که در برابر مقاومت فشار باد طرح ریزی میشود
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
the weather inclines to fair U هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
quill shaft U شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
deceleration time U زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
constant speed drive U چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
twice is U 2 ضرب در 2 میشود چهار
pivot arm U بازوی گردان بازوی اتصال
sixth man U نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
port U سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
papered U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
intrant U کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
paper U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
paper fed U که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papering U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
picklock U دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود
point U نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
housebreaker U دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود
intruder U دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود
burglar U دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود
cat burglar U دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود
female U سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
source U نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
feed stock U مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
plugs U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
machined U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
plug U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugging U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
machines U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
fifo U که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
labels U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
label U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
labeling U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
labelled U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
sockets U سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
plugging U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
polarized U ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
plug U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugs U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
sheets U وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
sheet U وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
buffering U دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
in circuit emulator U ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
macro U استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
eyelet ring U حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
coupons U کوپن
coupon U کوپن
source U فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable U ذخیره شده روی رسانه که مستقیماگ روی کامپیوتر وارد میشود
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
meal ticket U کوپن غذا
couponing U کوپن بندی
meal tickets U کوپن غذا
audio U چرخ نوار ضبط مغناطیسی در یک پوشش کوچک که وارد دستگاه ضبط صدا میشود
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
background U امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
backgrounds U امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
ymck U تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
libraries U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
distributed load U نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
what is he seeking? U چه میخواهد
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
repeats U تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat U تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
This too wI'll pass. U این نیز بگذرد
he wants the stick U چوب میخواهد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
She looks after number one . she does herself well . نمیگذارد برای خودش بد بگذرد.
who wants me? U که مرا میخواهد ببیند
quad U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
i f.like doing it U دلم میخواهد که ان کار رابکنم
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
wicket U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wickets U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
what have you <idiom> U هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
would be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
off cast U دور انداخته
cast off U دور انداخته
interjectory U در میان انداخته
cross legged U پا روی پا انداخته
anchored U لنگر انداخته
wreathy U دور هم انداخته
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
panorama U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
stall out U کند کردن سرعت تخته موج تاموج بگذرد
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
panoramas U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
push up list U لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
edges U تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge U تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
down U به سوراخ انداخته شده
cast off U بیرون انداخته شده
They have got engrossed in conversation . U صحبت آها گه انداخته
windfall U میوه باد انداخته
windfalls U میوه باد انداخته
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
offscouring U کثافت واشغال بیرون انداخته
exuvial U مربوط به پوست انداخته شده
pigtail U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
pigtails U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
sagittary U تیری
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
exuviae U پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
piling U پایههای تیری
shot in the dark <idiom> U تیری درتاریکی
A shot in the dark U تیری درتاریکی
structuring U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
doctrinaire U کسیکه نظریات واصول خود رابدون توجه به مقتضیات میخواهد اجرا کند
i girder U تیری که بشکل ) باشد
i beam or i beam U تیری که به شکل ) باشد
to carry a piece at safety U تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
cantilever beam U تیری که یک طرف ان گیردار باشد
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
beam anchor U تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
whipping post U تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
bull's-eyes U قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
winning post U تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
head pole U تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
kago U تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
bull's eye U قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
ambulant U گردنده
rotors U گردنده
driven U گردنده
swivelled U گردنده
rotor U گردنده
in eyre U گردنده
rotative U گردنده
swivels U گردنده
gyrant U گردنده
swivel U گردنده
trochoid U گردنده
wheeler U گردنده
rotary U گردنده
revolvable U گردنده
gyral U گردنده
ambulatory U گردنده
roller door U در گردنده
bolster U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolstered U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolsters U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com